من نوشت

جایی برای پریشان گویی هایم و گریزگاهی از نیهلیسمم

من نوشت

جایی برای پریشان گویی هایم و گریزگاهی از نیهلیسمم

تمسخرغرب !؟

از اینسو ، مدتیست به سخره گرفتن تمدن غرب فضیلت و از همه وحشتناکتر میهن دوستی قلمداد شده است ! براستی چه کسانی در چه جایگاهی به خود اجازه ی نقد که نه ! بلکه تمسخر تمدن غرب را میدهند ؟ این فرومایگان کیستند که خود توانایی اوج گرفتن برای ارجمندی را ندارند و میخواهند با زیر کشیدن دیگران از بلندایاشان در جایگاه پستشان به ارجمندی برسند؟ آیا کوروش ، بابک خرمدین ، امیرکبیر و... با در پیش گرفتن تمسخر و سخن چینی تاریخ را ورق زدند و قهرمانان جاوید شدند یا با بالا زدن آستینها  که این نئو میهن دوستان تمسخر تمدن غرب را افتخار میدانند ؟

 

رضا

چکاد

 

 

برفراز کوهها موعظه ای رخ نمیدهد ! چرا که
در چکادها جا برای دو سه تن بیشتر نیست .

رضا ر ( با الهام از نوشته های نیچه)

 

 


کوه همیشه نماد سرسختی و پایداری بوده است اما عکس
بالا چیزی فراتر از اینرا نشان میدهد :
دختر مزبور روسری را که به نوعی میتوان آنرا نماد
دیکتاتوری دانست به کناری زده است چراکه او در
چکاد است ، در چکادی که پایگاه سنتی پایداری به شمار
میرود ، پس دیگر نیازی به تحمل نماد دیکتاتوری نیست!
چهر ه اش که ژست پیروزمندانه اش را به رخ
هر بیننده ای میکشد پیروزیش را پررنگتر میکند . کنارش
کسی دیده نمیشود چراکه بر فراز کوهها جا برای دو سه تن
بیشتر نیست!

رضا ر


عکس از ۳۶۰ یکی از ایرانیان برداشته شده است که البته بنده هیچ آشنایی با ایشان ندارم .

 

آزادی زیبا مثل آزاده

من عاشق آزادی هستم و اگر مبتلا به خود بزرگ بینی نشده باشم باید بگویم یکی از معدود ایرانیهایی هستم که آن را به درستی میشناسم ! در فاروم گفتمان (ره) که به جرات و اطمینان بیش از اندازه ای میتوانم آن را بزرگترین و با کیفیت ترین تالار گفتگوی اندیشمندان و روشنفکران ایرانی بنامم این بنده بودم که برای اولین بار در طول حیات ۲ ساله ی فاروم مذبور تاپیکی را بعنوان «شرح و بررسی بندهای منشور حقوق بشر» باز کنم ! در اینجا ادعای بزرگی « من » مطرح نیست بلکه دیگرانی مهم است که چرا تاپیک را زودتر بازگشایی نکردند ! پاسخ ساده است : در واقع خواست ایرانیها بر خلاف آنچیزی که ادعا میکنند آزادی نبوده است ! چراکه آنرا نمیشناسند ! برای نمونه خود تویی که با خیلی از ایرانیها به لحاظ اینکه به اینترنت دسترسی داری و آنها ندارند ، تفاوت داری تا چه حد به منشور حقوق بشر آشنایی داری ؟ آیا تا به حال آنرا خواندی ؟ به اطراف هم که نگاه بندازی خیلی کم پیش آمده که منشور حقوق بشر یا پایه و بنیان آزادی مورد بحث قرار گیرد! همیشه یا خبرهای یکطرفه بوده یا فحش و دشنام و یا افشاگری!!!

اگر قمپزهایمان را کنار بگذاریم ما همواره به دنبال تغییر حکومتها بودیم تا استقرار آزادی! همیشه به دیکتاتوری دیگر پناهنده شده ایم تا آن دیکتاتور را از بین ببریم! ملتی که آگاه نباشد نتیجه اش همین میشود! حالا کو تا ما برسیم به مفهوم : جانم را میدهم تا مخالفم بتواند حرفش را بزند؟

رضا ر

زن را چکار به ...

زن را چکار به مرد فلسفی ؟

او کسی را میخواهد که شاداب ، درنده و زبان باز باشد!

 

 

 

درون هر انسانی ، نیروی مرموزی 
مثل خزش یک مار در علف زار ، آهسته آهسته‌ برای
نابودیش اقدام میکند تا او را از پای دربیاورد ،
تا انسان را از پای در بیاورد .
در این راه تنها مغز راهبر انسان خواهد بود.
آه که یاری گرفتن از او چه ساده مینماید
اما در حقیقت چه دشوار خواهد بود!

 

 

 

رضا ر


 

 

رابطه!

مرد لنگ از بخشش دم میزند همانطور که انسان تنها از محبت !

 

رضا ر

شریر

من پلیدترینم ...

پلیدترین انسان !

تفاوت من با شما میدانید در چیست ؟

.

.

.

.

عدم تظاهر به انسانیت

 

 

 

رضا ر

۴=۲+۲

 

هرکسی لیاقت عشق رو نداره ... وقتی به بعضی ها عشق میورزی و پاکترین احساسات روی زمین رو به پاش میریزی ، فکر میکنه یه خبری هست ! خودشو گم میکنه ! شروع میکنه به آزار دادنت ، چون واقعا نمیدونه باید چیکار کنه!

منطقی باش ! تو الان میون آدمکها هستی ... پس محاسبه گر باش و برای کسی بمیر که برات تب کنه .

 

همو ...

همو که به نبرد با اهریمن برمیخیزد ، باید بر حذر باشد که در این فرایند خود به اهریمنی مبدل نگردد . و آنگاه که تو به مغاک مینگری مغاک نیز به تو مینگرد.

این جمله ی معروف و پرمعنی که حتما روزی یکبار آنرا زیر لب تکرار میکنم از نیچه است و اگر اشتباه نکنم در ؛ چنین گفت زرتشت ؛ آنرا گفته ! به نظر من نیچه در این جمله به اهمیت نگرش انسان به زندگی اشاره کرده است . بطوری که بر مبنای این جمله : این نگرش انسان به پیرامون است که مبنای پرورش شخصیتش آنهم بطور خودآگاه یا ناخودآگاه میشود ! اما این جمله بیشتر به تاثیر نگرش انسان بر بخش ناخودآگاه اش در ساخت شخصیتی که پیدا خواهد کرد اشاره میکند !

راستی هر زمان قسمت اول جمله اش را میخوانم به یاد انقلاب کشور خودمان          می افتم!

 نوشته ی رضا ر

پ . ن :‌مغاک یعنی جای پست مثل گودال عمیق

جبر یا اختیار

در محفلی پرسشی مطرح شده بود مبنی بر اینکه : زندگی جبر است یا اختیار؟   هرکس به فراخور اندیشه هایش به آن پاسخی داده بود ! جواب شما چیست ؟ کنش و واکنش امروزی شما حاصل جبر است یا اختیار  ؟ به عبارت دیگر آیا شما میتوانید احاط ای صد درصدی بر زندگی خود داشته باشید ؟‌ پاسخ مثبت شما به این پرسش به منزله ی اختیار و پاسخ منفی به منزله ی جبر زندگیست!!!

برای بیشتر روشن شدن مطلب بد نیست بدانید که علم روانشناسی ، شخصیت و   خلق و خوی فعلی تک تک شما را ماحصل دوران طفولیتتان میداند ! یعنی منش شما درست هنگامی شکل گرفته که شما بسیار ضعیف و ناتوان بودید بطوری که قدرت یا استددلالی قوی برای رد شخصیت اکتسابی نداشتید!