به سراغ زنان اگر میروی تازیانه را فراموش نکن

« به سراغ زنان می‌روی؟ تازیانه را فراموش مکن! ». پیرزنی به زرتشت می‌گوید این حقیقت کوچک را از من بستان اما نهانش کن و دهانش را بگیر! وگرنه به بانگ بلند فریاد خواهد کرد!
به راستی چرا باید این آموزه را نهفت و آن را چون حقیقت کوچکی ، تنها برای خود نگاه داشت؟!
آیا جز این است که این حقیقت کوچک ، مایه‌ی کژاندیشی‌ها و گمراهی‌های بسیار خواهد شد و هر کس نخواهد توانست تا ژرفنای آن ، راه ببرد و درونمایه‌اش را ــ چنان که باید و شاید ــ بکاود؟!
به باور من نویسنده‌ی گرانمایه‌ی ایران: صادق هدایت ، در داستان کوتاه: « زنی که مردش را گم کرد » ، به خوبی توانسته است بخشی از معنای این آموزه را بنمایاند و پرده از نهفت این گنجینه بردارد ؛ گنجینه‌ای که زرتشت (شخصیت نمادین فلسفه‌ی نیچه) ، سخت زیر خرقه نهان داشته بود و هراسان از خلال شامگاه می‌خزید تا چشم بیگانه بر آن نیافتد!
این حقیقت کوچک را زنی سالخورده و سرد و گرم چشیده به او هدیه می‌دهد. زنی که برای یافتن آن حقیقت کوچک ــ چندان که باید ــ موی ، سپید کرده بود! این نکته‌ای بس اندیشیدنی‌ست که این آموزه از دهان یک زن ، شنیده می‌شود و نه از دهان یک مرد (زرتشت)!
زرتشت ، خود می‌گوید:

مرد را برای جنگ باید پرورد و زن را برای دوباره نیرو گرفتن جنگاوران. دیگر کارها ابلهی‌ست!
زن ، بازیچه‌ای باد پاک و ظریف ؛ همچون گوهری ، رخشان از فضیلتهای جهانی که هنوز در کار نیست.
در عشقتان فروز ستاره باد! و امیدتان این باد: « بادا که ابرانسان را بزایم! »


می‌گویید: « زن در کلام نیچه ، فرو داشته شده است. »؟!!
شما اگر ذره‌ای نیچه را می‌شناختید ، می‌دانستید که فروشوندگی در فلسفه‌ی نیچه ، فراشوندگی‌ست. شاید زن در سخن او همچون پلی به چشم بیاید اما هدف حتی مرد هم نیست! مرد نیز پلی‌ست برای برگذشتن گونه‌ای والاتر که از او فرا می‌تواند رفت! زن و مرد هر دو باید بکوشند که برتر از خودی را پدید آورند. سخن از تحقیر و فروداشت زن ، بدان معنا که شما پنداشته‌اید ، در کار نیست! شما که سخنان نیچه را بازگو می‌کنید ، چرا این سخن را به میان نمی‌آورید؟!

نه تنها چون خودی را ، که برتر از خودی را می باید فرا آوری. باغ زناشویی در این کار ، تو را یار باد.
تنی والاتر می‌باید بیافرینی ، جنبشی نخستین ، چرخی خودچرخ : آفریننده‌ای می‌باید بیافرینی.
من خواست دو تنی را زناشویی می‌خوانم که کسی را می‌آفرینند از آفرینندگان خود بیش.
آنچه من زناشویی می‌خوانم ، احترام این دو تن (زن و مرد) است به یکدیگر در مقام خواستارانِ چنین خواست.


پس به روشنی پیداست که باژگونه‌ی پندار شما ، زن در دیدگان نیچه « موجودی پست » شناسانده نمی‌شود!




ابرمرد

-------------------------------------

نوشته ی بالا از ابرمرد است که در اینجا و برای خودم گذاشتم!

مردغار